ترجمه مقاله

بازبدی

لغت‌نامه دهخدا

بازبدی . [ زَ دا ] (اِخ ) خرّه ای است نزدیک باقردی از ناحیه ٔ جزیره ٔ ابن عمر. بازبدی در سمت غربی دجله و باقِردَی در سمت شرقی آن است و این دو محل دو خره اند مقابل هم و بازبدی نام قریه ای است مقابل جزیره ٔ ابن عمر که تمامت کوره را بدان نامیده اند. و نزدیک آن کوه جودی و قریه ٔ ثمانین است که ذکر آنها در قصه ٔ کشتی نوح آمده است . یکی از شعرا بازبدی را بر بغداد برتری داده و گفته است :
بقردی و بازبدی مصیف و مربع
و عذب یحاکی السلسبیل برود
و بغداد ما بغداد اما ترابها
فحمی و اما بردها فشدید.

(از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).


نام قدیم ناحیه ای مرکب از 80 پارچه قریه میباشد که در ولایت دیاربکر در جوار جزیره ٔ ابن عمردر دامنه های کوه جودی واقع است . در برابرش یعنی در سمت مشرق نهر نامبرده ناحیه ٔ دیگری موسوم به باقردی قرار دارد. این ناحیه موطن برخی از علما و دانشمندان منسوب به بازبدی بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع به کرد و ریشه ٔ نژادی و تاریخی او صص 98-190 شود.
ترجمه مقاله