بازپس راندنلغتنامه دهخدابازپس راندن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) بعقب راندن : ز اشرار مشتی بازپس ، رانده بکین او نفس پیکانْش چون پر مگس ، در چشم اشرار آمده .خاقانی .