ترجمه مقاله

بازکل

لغت‌نامه دهخدا

بازکل . [ ک ُل ل ] (اِخ ) شهری است در ساحل دریا پائین تر از بصره . (مراصدالاطلاع ).از بلاد بحر است در پائین بصره و منسوب به آن بازکلی است . (سمعانی ). به روایت ابوسعد، شهری است در پائین بصره ، ولی من آن شهر را نشناختم . (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله