ترجمه مقاله

باستراک

لغت‌نامه دهخدا

باستراک . [ ت َ ] (اِ) نوعی از سار. (ناظم الاطباء). در فرهنگ دزی این کلمه در برابر کلمه ٔ فرانسوی گریو آمده و معنای گریو در فرهنگ فرانسه بفارسی نفیسی چنین است : باستراک . سمرمر. دج . سمنه . دجاج بری . سمانی . سلوی . و رجوع به باسترک شود.
ترجمه مقاله