ترجمه مقاله

باسک

لغت‌نامه دهخدا

باسک . (اِخ ) یکی از دهستانهای هفت گانه ٔ بخش سردشت شهرستان مهاباد که در جنوب خاوری بخش واقع و هوای آن معتدل و نسبةً سالم میباشد. از شمال بدهستان کلاس و بریاجی و از جنوب بدهستان بانه و مرز عراق و از خاور بدهستان کلاس و نماشیر بانه و از باختر به دهستان بریاجی و آلان محدود میشود. موقعیت دهستان کوهستانی و جنگلی است و درختان میوه ٔ جنگلی بسیار دارد، بطوریکه اهالی معاش خود را از فروش میوه ها تأمین میکنند. آب قراء از چشمه سار و رودخانه ٔ زاب کوچک تأمین میشود، زراعت این منطقه کم است . در بعضی از قراء گله داری نیز رواج دارد. دهستان باسک از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2670 تن و قرای مهم آن عبارتند از: کریوس ، شلماش ، کوله سرپایین و بالا، نیسک آباد. صنایع دستی زنان آن جاجیم و جوراب بافی و محصول عمده ٔ آن میوه ٔ جنگلی و محصول دامی و جزئی غلات و توتون است . مرکز دهستان قریه فلطه میباشد. راههای آن تمام مالرو و پیاده رو جنگلی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله