ترجمه مقاله

باس

لغت‌نامه دهخدا

باس . (اِ) قدیم در مقابل حادث . (برهان ) (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). قدیم که باش نیز گویند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ دساتیر 234). و آن جزو اول باستان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بمعنی کهنه و قدیم از مجعولات دساتیر است . (یادداشت مؤلف ). || زارع . کشاورز. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله