ترجمه مقاله

باصور

لغت‌نامه دهخدا

باصور. (ع اِ) گوشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لحم . (اقرب الموارد). لغتی (یا لهجه ای ) است در باسور. (اقرب الموارد). رجوع به باسور شود. || پالان بی خوی گیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || دارو که چشم را روشن کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دارویی است برای چشم .
ترجمه مقاله