ترجمه مقاله

باضک

لغت‌نامه دهخدا

باضک . [ ض ِ ] (ع ص ) بَضوک . (منتهی الارب ). شمشیر بران . (منتهی الارب ) (آنندراج ): سیف باضک و بضوک ، قاطع. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به بضوک شود.
ترجمه مقاله