ترجمه مقاله

باعجة

لغت‌نامه دهخدا

باعجة. [ ع ِ ج َ ] (اِخ ) موضعی معروف است و باعجة القِردان نیز گویند. (معجم البلدان ) (آنندراج ). نام جایی است . (از اقرب الموارد). نام موضعی است . (ناظم الاطباء). اوس بن حجر گوید :
و بعد لیالینا بنعف سویقة
فباعجة القردان فالمتثلم .

(از تاج العروس ).


ترجمه مقاله