ترجمه مقاله

باعلوی

لغت‌نامه دهخدا

باعلوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابوبکربن احمدبن ابی بکر عبداﷲبن ابی بکربن علوی بن عبداﷲبن علی بن شیخ الامام عبداﷲبن علی بن محمدبن علی العروضی بن جعفر الصادق ...، کنیتش با علوی است . طریقه ٔ محمدبن ادریس شافعی را اختیار کرد. در کتاب مشرعة الردی که از مصنفات محمد پسر اوست آمده است : ولادت والدم در سال نهصدونود اتفاق افتاد. و در محضر عبدالرحمان بن شهاب الدین تربیت شد و صحبت گروهی از مشایخ طریقت را درک کرد و اجازه ٔ خرقه پوشیدن دریافت ، چندی بعد حج بجای آورد و چهار سال در مدینه مقیم گشت و در محضرعلما از آنجمله عمروبن عبدالرحیم و احمدبن علان و شیخ احمدخطیب و شیخ عبدالقادر طبری و شیخ محمد منوفی وشیخ ابوالفتح بن حجر تلمذ کرد. سپس به عدن مسافرت نمود و بعد بر سرزمین خود تریم در سال 1014 هَ . ق . بازگشت و تزویج نمود. (از نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 306). زرکلی گوید: ابوبکربن احمدبن ابی بکربن عبداﷲ باعلوی از علماء یمن بود، در تریم بسال 990 هَ . ق . متولد شد و در همانجا بسال 1053 هَ . ق . در گذشت . از اوست : «معجم لغوی » بترتیب «نهایه ٔ» ابن اثیر و «مجموع فی تاریخ عصره » که ناتمام است . (اعلام زرکلی ج 1 ص 151).
ترجمه مقاله