ترجمه مقاله

باعور

لغت‌نامه دهخدا

باعور. (اِخ ) پدر بَلعَم . و او زاهدی بود مستجاب الدعوةدر زمان موسی علیه السلام و عاقبت ایمان بر باد داد، و بلعام نیز گویند. رجوع به باعورا شود :
پیرهن عصیان بنداز اگر
آیدت از بلعم باعور عار.

ناصرخسرو.


بلعم باعور را خلق جهان
سغبه شد مانند عیسی زمان .

مولوی (مثنوی چ خاور ص 65 س 28).


بلعم باعور و ابلیس لعین
زامتحان آخرین گشته مهین .

مولوی (همان کتاب ص 149 س 3).


بلعم باعور و ابلیس لعین
سود نامدشان عبادتها و دین .
مولوی (مثنوی چ خاور ص 214 س 21).
ترجمه مقاله