ترجمه مقاله

باغ شیرین

لغت‌نامه دهخدا

باغ شیرین . [ غ ِ ] (اِخ ) نام نوایی از موسیقی . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (فرهنگ رشیدی ). لحن چهارم از سی لحن باربد. (ناظم الاطباء).از الحان باربد که برای خسروپرویز ساخته بوده است . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180). از دستانهایی که در وصف قدرت و ثروت خسروپرویز ساخته شده است . (از ایران در زمان ساسانیان ص 508). نوایی است از موسیقی و نام لحن چهارم باشد از سی لحن باربد. (برهان قاطع) (هفت قلزم ). نوایی است و لحنی . (شرفنامه ٔ منیری ) :
چو کردی باغ شیرین را شکر بار
شدی باغ از زمین بوسش شکرخوار.

نظامی .


ترجمه مقاله