باقر
لغتنامه دهخدا
باقر. [ ق ِ ] (اِخ ) شیرازی . ملاباقر شیرازی از شعرای پارسی گوی که به هندوستان کوچید و بخدمت علی ابراهیم خان درآمد. از اوست :
چون خرامان در چمن آن سرو موزون میشود
درمیان لاله و گل بر سرش خون میشود.
چون خرامان در چمن آن سرو موزون میشود
درمیان لاله و گل بر سرش خون میشود.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1202).