ترجمه مقاله

باقر

لغت‌نامه دهخدا

باقر. [ ق ِ ] (اِخ ) کاشی . از شعرای پارسی گوی مقیم هند: مشهور به باقرخورده (خرده ؟) اصلش از کاشان بود و از آنجا به هندوستان رفته و هم درآنجا بوطن معهود شتافت . صاحب دیوان است . از اوست :
شب ناله ٔ من گوشزد مرغ چمن شد
بیچاره گرفتار گرفتاری من شد.
گویند در مدح ابراهیم عادلشاه قصاید گفته و جایزه نیافته و در این حال معلوم میشود که مولانا ظهوری خراسانی مداحی آن شاه کرده وصله ٔ معقول یافته ، بعد از استماع این خبر آتش حسد در کانون سینه مشتعل شده این رباعی را گفته بخدمت آن پادشاه فرستاده جایزه یافت :
خوارند دو جا بدهر ارباب سخن
نزد شه غزنین و شهنشاه دکن
بیجا صله بردند ظهوری و حسن
بی جایزه ماند شعر فردوسی و من .

(تذکره آتشکده ٔ آذر ص 241).


او در قرن 11 هَ . ق . از کاشان به هندوستان مهاجرت نموده است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1202 شود.
ترجمه مقاله