ترجمه مقاله

باقی

لغت‌نامه دهخدا

باقی . (اِخ ) (... چلبی ) از شعرای روم (عثمانی ). در تذکرة الخواص آمده است : بعد از نجاتی که ملک الشعرای روم است وی را مسلم دارند.در شهر حلب بشرف ملاقاتش نایل شدم . اکثر با حقیر شوخیهائی میکرد. خواجه زاده ای داشت بنام یوسف چلبی که حقیقةً یوسف ثانی بود و شاعر نامبرده از وی فرمانبرداری میکرد. بارها میگفت که دیشب پنج غزل سروده ام ، چون دیدم مباهات را از حد گذرانید، گفتم اگر گستاخی نباشد امشب یوسف را بما بدهید، صبح ده غزل بدیع گفته و نوشته به تصحیح شریفتان برسانم ! این اشعار از اوست :
عسکر فتنه سنگ خیل خط و خال تیار
تیغ لازم دگیل اول غمزه ٔ قتال تیار.

(از تذکره ٔ مجمع الخواص ص 116).


ترجمه مقاله