بالااژدر
لغتنامه دهخدا
بالااژدر. [اَ دَ ] (ص مرکب ) کنایه از آتش شعله ور است . هدایت در انجمن آرا ترکیب فوق را آورده است اما در بیت شاهد آن که از خود اوست بالان اژدر آورده چنین :
ببالان اژدری بنگر که از کینش تنی لرزان
به غضبان روسئی بگذر که از چشمش رخی رخشا.
رجوع به بالان اژدر شود.
ببالان اژدری بنگر که از کینش تنی لرزان
به غضبان روسئی بگذر که از چشمش رخی رخشا.
رجوع به بالان اژدر شود.