ترجمه مقاله

بالاسری

لغت‌نامه دهخدا

بالاسری . [ س َ ] (اِخ ) اصطلاح خاص شیعی در برابر شیخی . شیعه ٔ غیرشیخی .مقابل پشت سری و علت آن اینست که شیخیه نماز جماعت را در پائین پای حرم حسینی (امام حسین علیه السلام ) میخوانند بخلاف منکرین خود یعنی فقهای آن بقعه ٔ مبارکه در بالای سر نماز میخوانند و به بالاسری مشهورند. (از روضات الجنات چ تهران ص 26). شیخیه بچهار رکن از اصول دین معتقدند از این قرار: توحید، نبوت ، امامت ، اعتقاد به شیعه ٔ کامل (رکن رابع). در صورتی که متشرعه یابالاسری ها به پنج اصل معتقدند از اینقرار: توحید، عدل ، نبوت ، امامت ، معاد. (از روضات الجنات ). این اعتقاد مذهبی خصوصاً در کرمان در سالهای اواخر حکومت قاجاریه مورث کشمکش ها و اختلافات شدید بوده است . در این باب رجوع کنید بتاریخ وزیری چ باستانی پاریزی صص 440 -446 و همچنین رجوع به احمد احسایی شود. || نامی که در کرمان به آن دسته که غیرشیخی هستند داده میشود. مقابل شیخیه . نامی غیرشیخیه را در کرمان .
ترجمه مقاله