ترجمه مقاله

بالاس

لغت‌نامه دهخدا

بالاس . (اِ) ابریشم نرم و صاف . (ناظم الاطباء). اما او در این قول متفرد است . آیا کلمه از «با» و «لاس » مرکب نیست ؟ چه لاس ابریشم فرومایه و پاک ناکرده است ؟ || قسمی از پارچه ٔ صاف و کهنه . (ناظم الاطباء). پارچه ٔ کلفت پشمین که در زیر پالان اسب باری و یا شتر باری نهند. (ناظم الاطباء). || پلاس که در راهرو اطاق گسترند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله