ترجمه مقاله

بالانشستن

لغت‌نامه دهخدا

بالانشستن . [ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) بالا قرار گرفتن . جای بالا را گرفتن . برتر نشستن . زبردست دیگران قرار گرفتن . جلوس کردن در مراتب برتر. مقابل پائین نشستن و زیر دست نشستن . تصدر. صدرنشینی . در صدر جای جلوس کردن از مجلس . || مقام بالا را به دست آوردن .
ترجمه مقاله