ترجمه مقاله

بالا آمدن

لغت‌نامه دهخدا

بالا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) برشدن . برآمدن . ارتفاع گرفتن . صاعد شدن .
- بالا آمدن آب رود یا دریا ؛ مد پیدا کردن آب . طغیان کردن آب . ارتفاع گرفتن و برآمدن آب .
- بالا آمدن جان ؛ تعبیری دشنام گونه است مردن و جان دادن یا جان سپردن را.
- بالا آمدن ساختمان ؛ به مرحله ٔ پوشش رسیدن آن . برآمدن دیوارهای آن . از زمین برتر شدن پایه های ساختمان .
- بالا آمدن شکم ؛ نفخ کردن شکم . باد کردن شکم .
- || بمجاز آبستن شدن . حامله گشتن . حامل شدن .
- ببالا برآمدن ؛ برشدن . ارتفاع گرفتن . از جای فرودین بجایگاه برین رفتن . بر فراز بلندی یا تپه شدن :
ببالا برآمد درفشی به دست
به نعره همی کوه را کرد پست .

فردوسی .


ترجمه مقاله