ترجمه مقاله

بالفعل

لغت‌نامه دهخدا

بالفعل . [ بِل ْ ف ِ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + فعل )فعلاً. اکنون . کنون . نقداً. در حال حاضر. هم اکنون . الحال . درین زمان . در این وقت . حالا. مقابل بالمآل . درین ساعت . فی الحال . (ناظم الاطباء). در وقت : بالفعل ادای این مال میسر من نیست . || مقابل بالقوه : بالفعل هیچ یک موجود نیستند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 25). چهار نفر آنها بالفعل در حساب و یازده نفر دیگر در ایام محاصره و بعد از آن متوفی شده اند. (تذکرةالملوک ص 42). و رجوع به بالقوه شود.
ترجمه مقاله