ترجمه مقاله

بالویه

لغت‌نامه دهخدا

بالویه . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بالویه بیهقی . ابوالعباس بالویه . از رواة بود. در تاریخ بیهق آمده است : در این ناحیت (بیهق ) وقفی است منسوب به بالویه ، مولد او از مزینان بوده است و او را از محمدبن اسحاق بن خزیمة روایت باشد. او از ابوالعباس محمدبن شاذان و او از عمربن زراره و او از اسماعیل بن ابراهیم بن علی بن کیسان و او از ابی ملیکه و او از ابن عباس روایت کرد که : «کل صلوة لایقراء فیها فاتحة الکتاب فلاصلوة الا صلوة وراء الامام » هر نمازی که در آن سوره ٔفاتحه خوانده نشود نماز نیست ، مگر نمازی که پشت سر امام خوانده شود. (از تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 160).
ترجمه مقاله