ترجمه مقاله

بامداد

لغت‌نامه دهخدا

بامداد. (اِخ ) (کوه ...) بامداد کوه . حمداﷲ مستوفی گوید کوه بامداد به لر کوچک (لرستان ) است و در زبدة التواریخ آمده که بر آن سنگ که بجای هیمه بکار میدارند (= زغال سنگ )، اما از بخار و دودش جانوران میگریزند. (از نزهة القلوب چ لیدن مقاله ٔ سوم ص 192). در حدود بامداد کوه سنگی است که بدان نان و آش میتوان پخت و از رائحه ٔ آن جانوران میگریزند. (تاریخ گزیده نسخه ٔ چ عکسی ص 557).
ترجمه مقاله