ترجمه مقاله

بانگداران

لغت‌نامه دهخدا

بانگداران . (ق مرکب ) درحال بانگ زدن . بانگ زنان . در حال داشتن بانگ و فریاد: ایشان [ قوم لوط ] بانگداران از سرای او[ لوط ] بیرون آمدند. (تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 89).
ترجمه مقاله