ترجمه مقاله

بانگ خاستن

لغت‌نامه دهخدا

بانگ خاستن . [ ت َ ] (مص مرکب ) بانگ بخاستن . فریاد بلند شدن . بانگ برشدن . آوا برخاستن :
بلبل بستانسرا صبح نشان میدهد
وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام .

سعدی (طیبات ).


ترجمه مقاله