ترجمه مقاله

باژدان

لغت‌نامه دهخدا

باژدان . (اِ مرکب ) ظرفی را گویند که زر باجی که از مردم میگیرند در آن ریزند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ). ظرفی که باژبان هر چه از مردم گیرد از زرباژ در آن ریزد. (انجمن آرای ناصری ). || خزینه ٔ دولت . بیت المال . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله