ترجمه مقاله

باکرة

لغت‌نامه دهخدا

باکرة. [ ک ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث باکر. دوشیزه . (آنندراج ). دوشیزه . بالست . ماری . زن نارسیده .(ناظم الاطباء). در متون لغت عربی از قبیل اقرب الموارد و منتهی الارب و متن اللغة و المنجد کلمه ٔ بکر بدین معنی آمده و باکرة را نیاورده اند و ابوالبقاء در کلیات نیز آورده است که : و اما الباکرة فلیست من کلام العرب والصحیح البکر. || میغ بامدادی . ج ،بواکر. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله