ترجمه مقاله

باینجار

لغت‌نامه دهخدا

باینجار. [ ] (اِخ )از امرای زمان غازان خان مغول . او نوروزیان را بکمک امیر نورین دستگیر و مصادره کرد و سرانجام امارت روم به او و بوجقور و قورتیمور واگذار شد. و رجوع به تاریخ مبارک غازانی ص 18، 84، 92، 93، 110 و 121 شود.
ترجمه مقاله