ترجمه مقاله

بای تگین

لغت‌نامه دهخدا

بای تگین . [ ت َ ] (اِخ ) نام غلام بونصر مشکان بوده است و تا سال 451 هَ . ق . که ابوالفضل بیهقی تاریخ خود را می نوشته حیات داشته است . بیهقی گوید: «غلام استادم (یعنی بونصر مشکان ) بجای است (یعنی زنده است )، مردی جلد و کاری و سوار و به شورانیدن همه ٔ سلاحهااستاد، چنانکه انباز ندارد ببازی گوی ، و امروز سنه ٔاحدی و خمسین و اربعمائه (451 هَ . ق .) که تاریخ رابدین جای رسانیدم خدمت خداوند سلطان بزرگ ابوالمظفرابراهیم اناراﷲ برهانه میکند خدمتی خاص تر». دستگیری علی قهندزی به تدبیر و به دست همین بایتگین صورت گرفت . و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 561 و 562 شود.
ترجمه مقاله