ترجمه مقاله

ببه

لغت‌نامه دهخدا

ببه . [ ب َْب ب َ ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن حارث بن عبدالمطلب قرشی که والی بصره بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوهری در صحاح گفته است که ببه نام جاریه ای است و استشهاد به شعر زیرین کرده است : لانکحن ببة جاریة جدبة. و صاحب قاموس گوید که این غلط است معنی ً و استشهاداً بلکه لقب همان عبداﷲ مذکور است و شعر از مادراو هند بنت ابی سفیان است که او را در صغر سن به دست خویش می جنبانید و این شعر می خواند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله