ترجمه مقاله

بترجا

لغت‌نامه دهخدا

بترجا. [ ب َ ت َ / ب َت ْ ت َ ] (اِ مرکب ) مخفف بدترجا، جای بدتر. آنجا که بد است . || کنایه از قبل و دبر که بتازی عورتین گویند. (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرای ناصری ). کنایه از عورتین است که مقعد مردان و فرج زنان باشد. (برهان قاطع). هرچه نه بدتر. مقعد. تحت . کون . عقبه . پشت . شرم .مقعد مردان و فرج زنان . (ناظم الاطباء) :
غنچه گر پیش آن دهن خندد
به بتر جای خویشتن خندد.

سراج الدین سگزی .


ای به روی دلبران چربیده پشت پای تو
به ز بهتر جای خوبانست بتر جای تو.

سعید اشرف .


|| مابین ناخن و گوشت را هم گفته اند که چرک درآن جمع می شود. (برهان قاطع). فرجه ٔ مابین ناخن و گوشت که در آنجا چرک جمع گردد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله