بتکلغتنامه دهخدابتک . [ ب ُ ت َ ] (اِ مصغر) بت . بت کوچک . (ناظم الاطباء). بت خرد. (آنندراج ) : بتک را یکی بوسه دادم بدست که لعنت بر او باد و بر بت پرست .سعدی .