بجای رسیدن
لغتنامه دهخدا
بجای رسیدن . [ ب ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) بجائی رسیدن . (آنندراج ). به هدف نائل شدن . به مقصود رسیدن :
آزادگان بجای رسیدند و ما همه
زان رهروان که گرد پس کاروان خورند.
آزادگان بجای رسیدند و ما همه
زان رهروان که گرد پس کاروان خورند.
نظیری .