بجوج
لغتنامه دهخدا
بجوج . [ ب َ ] (اِخ ) نام شخصی از مشاهیر قرمساقان بوده است . (آنندراج ). نام مردی مثل درقلتبانی . نام شخصی که در دیوثی مشهور بود. (ناظم الاطباء) :
در هند اگر کساد شود جنس کون کشی
رو همره بجوج به ملک عراق نه .
در هند اگر کساد شود جنس کون کشی
رو همره بجوج به ملک عراق نه .
ناظم تبریزی (از آنندراج ).