ترجمه مقاله

بجکان

لغت‌نامه دهخدا

بجکان . [ ب َ ] (اِخ ) صورت مصحف بختکان است که دریاچه ای باشد به فارس . صاحب حدودالعالم آرد: نهم دریای بجکانست اندر پارس ، درازای او بیست فرسنگ است اندر پهناء پانزده فرسنگ و اندر وی نمک بندد، و از گرد او جای ددگانست ، و ازین دریا چشمه ای بگشاید بحدود دارگرد و همی رود تا به دریا رسد. (حدود العالم چ ستوده ص 15). و دیگر رود کر است ... و همی تا به اصطخر بگذرد برجنوب وی و بدریای بجکان افتد. (حدود العالم ص 45).
ترجمه مقاله