بحرگانلغتنامه دهخدابحرگان . [ ب َ ] (ص نسبی ) آنچه در دریاست . (از فرهنگ شعوری ج 1). دریائی . بحری . (ناظم الاطباء). || اهل دریا. (ناظم الاطباء).