ترجمه مقاله

بخارناک

لغت‌نامه دهخدا

بخارناک . [ ب ُ ] (ص مرکب ) نفاخ . بادآور : و هرچه از شیر سازند زیان دارد چون همه چیزهاء تیز بخارناک . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و از طعامهاء بخارناک پرهیز کردن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله