ترجمه مقاله

بخاک افکندن

لغت‌نامه دهخدا

بخاک افکندن . [ ب ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به خاک انداختن . به زمین زدن :
اگر ز مردم هشیاری ای نصیحت گوی
سخن بخاک میفکن چرا که من مستم .

حافظ.


رجوع به خاک افگندن شود.
ترجمه مقاله