ترجمه مقاله

بختیاری

لغت‌نامه دهخدا

بختیاری . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نیک بختی . اقبال . (ناظم الاطباء). خوشبختی . سعادت . همراهی دولت و اقبال :
چشم است بختیاری و در چشم دیده ای
جسم است کامکاری و در جسم جانیا.

ابوالفرج رونی .


به کامکاری بر پیشگاه ملک نشین
به بختیاری اندر سرای عدل خرام .

مسعودسعد سلمان .


زیادت بخت باد از بختیاری
که پشتیوان پشت روزگاری .

نظامی .


گر افکنْد بر کار تو بخت نور
من از بختیاری نیم نیز دور.

نظامی .


|| تمول . دولت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله