ترجمه مقاله

بخت

لغت‌نامه دهخدا

بخت . [ ب ُ ] (اِخ ) نام پادشاهی جبار که پدر او نصر بود و بیت المقدس را ویران ساخت . نام پادشاهی ظالم که بیت المقدس را خراب کرد. (برهان قاطع). مخفف بخت النصر که پادشاهی معروف و ظالم بود. (فرهنگ ضیاء). بخت النصر. نام مخرب بیت المقدس که آن را به ضم اول بخت النرسی میخواندند و بخت النصر بصاد معرب و مقلوب نرسی است وبه این نام دو تن بوده اند اول بخت النرسی بزرگ از پادشاهان کلدانیون به نینوی و آن مردی عادل بوده ، دوم خراب کننده ٔ بیت المقدس است و ظالم بوده و در میانه ٔ این دو نفر دویست و چهل سال فاصله بوده ، ثانی را گویند مسخ شده است . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).و تفسیر بخت النصر بالعربیه عطارد مطلق (روضة المناظر). بخت نسر یعنی بنده ٔ بت که نسر نام داشت که آن راپیش آن بت گذاشته بودند و بدان بت منسوب گشت . (فرهنگ رشیدی ). جمعی از فرهنگ نویسان فارسی از لفظ بختنصر که نام پادشاه بابل خراب کننده ٔ بیت المقدس بوده لفظ بخت را علیحده نموده و معنی برای آن ساختند: 1- نام پادشاه مذکور، 2- بنده ، چه معنی بختنصر را بنده ٔ نصر که بتی بوده دانستند، اما بختنصر یک کلمه ای است که از زبان بابلی در زبان عبرانی توریت آمده از آنجا در عربی وارد شده و تنها بخت هم در فارسی و عربی استعمال نگشته است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به بختنصر شود.
ترجمه مقاله