ترجمه مقاله

بخورالبربر

لغت‌نامه دهخدا

بخورالبربر. [ ب َ / ب ُ رُل ْ ب َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) یقطوم . سرغیند. سرغنت . بخور مورسکة. بخورمورشکة . (لکلرک ). سرغند.اسرغنت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تاسرغنت شود.
ترجمه مقاله