ترجمه مقاله

بدر

لغت‌نامه دهخدا

بدر. [ ب َ ] (ع مص ) کامل و تمام گردیدن غلام . (آنندراج ): بدر الغلام بدراً؛ کامل و تمام گردید.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمام و کامل شدن همچون ماه تمام . (از ذیل اقرب الموارد). || رسیده شدن خرما. (آنندراج ): بدر التمر؛ رسیده شد خرما. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله