ترجمه مقاله

بدقول

لغت‌نامه دهخدا

بدقول . [ ب َ ق َ / قُو ] (ص مرکب ) که به قول خود وفا نکند. مخلاف . مقابل خوش قول . (یادداشت مؤلف ) : این مردی بدقول و بی وفا و بدعهد است . (اسکندرنامه نسخه ٔ سعید نفیسی ).
ترجمه مقاله