ترجمه مقاله

بدنة

لغت‌نامه دهخدا

بدنة. [ ب َ دَن َ ] (ع اِ) شتر و گاو قربانی که به مکه فرستند. مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ماده شتر یا ماده گاو که در مکه نحر شود و چون آنها را تناور و پروار می کردند از آن بدنة نامیده اند و از آنجاست : «اراک اَضعف السدَنة و انت فی قدِ البدنة». (از اقرب الموارد). آنچه قربان کنند.(مهذب الاسماء). کشتار و قربانی از نوع شتر و گاو که به مکه برند قربانی را و نر و ماده هر دو را بدنة گویند. فسیکه . ذبیحه . (یادداشت مؤلف ). ج ، بُدُن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). || بقیرة و آن پیراهنی است بدون آستین که زنان پوشند. ج ، بدنات و بُدُن . (از اقرب الموارد). بدنه : و زبیده بدنه ای بمروارید بافته ببوران اندرپوشید. (مجمل التواریخ و القصص صص 354 - 355).
ترجمه مقاله