ترجمه مقاله

بدهی

لغت‌نامه دهخدا

بدهی . [ ب ِ دِ ] (اِ مرکب ) دَین . وام . فام . قرض . بده . وام که ستده باشند. مقابل طلب . (یادداشت مؤلف ). پولی که شخصی بدیگری مدیونست . آنچه که کسی ملزم است بدیگری بپردازد. (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح حسابداری ) حساب مخصوصی است که در آن بدهکاری شخص را یادداشت کنند و مقابل آن حساب ، «دارایی » است که در آن سرمایه و طلب شخص را درج کنند. (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله