ترجمه مقاله

بدو

لغت‌نامه دهخدا

بدو. [ ب َ / ب ِ / ب ُ دَ / دُو ] (ص مرکب ) آنکه بسیاردود. تند دو. تندرو: آدم بدوی است . (از یادداشتهای مؤلف ). تندرو. (اسب ...). (از برهان قاطع) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) :
در معرکه ٔ بدوسواران عیب است
از لاشه سوار ترکتازی کردن .

ظهوری (از آنندراج ).


ز رفتار آن آسمانی بدو
بود جاده چون کهکشان راهرو.

ملاطغرا [ در تعریف براق ] (از آنندراج ).


ترجمه مقاله