ترجمه مقاله

بذول

لغت‌نامه دهخدا

بذول . [ ب َ ] (ع ص ) سخی و بخشنده . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بذّال . بسیارعطا. باذل . (یادداشت مؤلف ) : صدر کبیر نظام الدوله خواجه ای بود دانا و زیرک و صاحب مروت و بذول و خورنده و بخشنده . (المضاف الی بدایعالازمان ص 7).
ترجمه مقاله