ترجمه مقاله

براستک

لغت‌نامه دهخدا

براستک . [ ب ِ ت َ ] (اِ مرکب ) (از: ب + راست + -َک ) براسته . سمیط، آجر که بعض آن بر روی بعض دیگر قائم باشد ابوعبیده گوید همان است که بفارسی آنرا براستق گویند. (تاج العروس ). مؤلف در یادداشتی نویسد: شاید براستک همان است که امروز آنرا تیغه (دیوار تیغه ای ) مینامند. و رجوع به براسته شود.
ترجمه مقاله