ترجمه مقاله

بربروشان

لغت‌نامه دهخدا

بربروشان . [ ب َ ب َ ] (اِ) امت . امت پیغمبران را گویند مطلقاً. (انجمن آرا) (آنندراج ) :
شفیع باش بر شه مرا بدین ذلت
چو مصطفی بر دادار بربروشان را.

دقیقی (آنندراج ).


این کلمه تصحیف برروشنان است . اسدی در لغت فرس (ص 358) گوید: برروشنان امت بود. دقیقی گوید:
شفیع باش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار برروشنان را.
این کلمه در پهلوی وارویش نیکان بمعنی مؤمنان و گروندگان است . در اسناد پهلوی تورفان اسم مصدر (وارویشن = گروش ) آمده . ویرویشینکان جمع ویرویشینک (= گروشی = مؤمن ) است و قاعدةً در فارسی باید گروشیان و یا بقاعده ٔ تبدیل گاف بباء بروشیان شود ولی این کلمه را دقیقی برروشنان و دیگران بصور برپروشان ، پرپروشان و غیره آورده اند اینکه در حاشیه ٔ لغت فرس چاپ اخیر ص 358 کلمه را به بدروشن تصحیح کرده اند صحیح نیست . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از مجله ٔ موسیقی سال 3 شماره ٔ 8 مقاله ٔ هدایت و مزدیسنا ص 321 ح ).
ترجمه مقاله