ترجمه مقاله

بربر

لغت‌نامه دهخدا

بربر. [ب ِ ب ِ ] (ص مرکب ) خیره و زل زل و مات مات . بر و بر.
- بربر بروی کسی نگاه کردن ؛ در تداول ، خیره و بی حرکتی در چشم ، در چیزی نگریستن . به خشم در کسی یا چیزی نگاه کردن . بی ظهور و بروز اثری از غم و یا سرور یا رضا و رد یا قبول در چشم نظاره کردن . مات مات بروی او دیدن . زل زل نگاه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ): مثل خر بربر نگاه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- بربر دیدن ؛ بی حرکتی در چشم ثابت بجایی یا کسی نگریستن . زل زل نگریستن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بر و بر شود.
ترجمه مقاله